خرس خیال باف
به نام خدا
یک خرس بود که خیلی خیال می کرد . او همیشه فکر می کرد فرشته است و پرواز می کند . هر روز وقتی که می خواست عسل بخورد زنبور ها نیشش می زدند اما فایده ای نداشت.
خرس کوچولو یک فکر کرد فکرش این بود که: وقتی که زنبور ها در کندو نیستند از پشت درخت دستش را در کندو بکند و عسل بردارد . او همین فکرش را انجام داد و عسل خورد . او تازه فهمیده بود هر کاری را باید سر جای خودش انجام داد حتی خیال بافی را .
تمام
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی