یک داستان کوچولو
روزی از همین روز ها یک پسر به نام محمد با پدر و مادرش زندگیمی کردند . محمد پسر خیلی خوبی است . همه ی مردم او را دوست دارند برای این که خیلی با آن ها خوب رفتار می کرد
وکمکشان می کرد. یک روز دزد آمد و از خانه ی پدر بزرگش دزدی کرد ، محمد دزد را پیدا کرد و به نزد پلیس برد . پلیس برای کار خوبی که محمد کرد یک پاداش خوب به او داد ، محمد خیلی خوش حال شد و یکی از بهترین آدم های شهر شد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی